پیشینه استان
استان البرز محدوده جغرافیایی جدیدی است که از سال ۱۳۸۹ شمسی به طور رسمی به صورت استان در آمده است. با مطالعه تاریخچه استان البرز به آثاری از دوران باستان می رسیم که قدمت آن به بیش از شش هزار سال می رسد، در منطقه ای به نام تپه ازبکی (در شهرستان نظر آباد) کشف شده که دارای بقایای فرهنگی پیش از تاریخ و اوایل دوران تاریخی ایران از نیمه اول هزاره هفتم تا نیمه نخست هزاره اول پیش از میلاد یعنی دوران مادها است.
محوطه بسیار گسترده ازبکی دربردارنده ۱۰ تپه باستانی با ارزش می باشد که کاوش گران و باستان شناسان در سالیان اخیر ۶ تپه آن را بررسی کرده اند. به علاوه آثار باستانی دیگری نیز در سایر نقاط استان به دست آمده، که نشان دهنده آن است که این منطقه از زمان قدیم مسکون بوده است.در مورد پیشینه تاریخی شهرستان کرج منابع مکتوب، بسیار محدود است. سرزمین کرج در طول تاریخ به دلیل مجاورت با سه کانون: «سرزمین های کناره ی دریای خزر» در شمال، «سرزمین قزوین» در غرب و «ری» در شرق شاهد تحولات و حوادث زیادی بوده و بدون شک این تحولات و جریانات بر سرزمین کرج و مردمان آن تاثیرات فراوان داشته است.
دامنه سلسله جبال البرز از دیرباز به دلیل آب وهوای مناسب و رودخانه های جاری و پناهگاه های مطمئن، همیشه محل استقرار و سکونتگاه های موقتی و دائمی اقوام و گروه های مختلف بوده است . طبق اسناد و منابع تاریخی و آثاری همچون تپه های باستانی آق تپه و مردآباد در حاشیه شهر، بقایای معابد و قلعه هایی مثل: قلعه شاه دژ، قلعه دختر، قلعه کلاک، قلعه سنگ کسیل و دژهای استوار در جاده کرج-چالوس و نیز تختگاه هایی چون تخت رستم و تخت کیکاووس در جنوب کرج و دیگر آثار تاریخی و باستانی همگی گویای مسکونی بودن این سرزمین در دوران پیش از اسلام است. حمدالله مستوفی در سده هشتم هجری قمری کن و کرج را از ولایات تابع طالقان برشمرده و در ذکر رودخانههای عراق عجم از کوه رود نام میبرد که ویژگیهای آن به طور دقیق قابل تطبیق با رودخانه کرج است.
همانطور که در تاریخچه استان البرز ، براساس منابع و شواهد تاریخی، رفت و آمد کاروان ها تا پیش از حمله مغول به شهر ری از راه سگزآباد و کناره شهریار انجام می گرفت ولی در زمان حکومت مغول، راه دوم یعنی راه قزوین-کرج به ری ترجیح داده شد و آثار تاریخی بر جای مانده همچون کاروانسراها و پل ها و قلعه ها در حاشیه جاده کرج بیانگر این موضوع است. آورده شده: هلاکوخان ،نوه ی چنگیز، با گذر از این سرزمین پایگاه قدرت اسماعیلیان در الموت را نابود ساخت.
با مطالعه تاریخ پل صفویه این احتمال وجود دارد که در دوران حکومت صفویان پل حاضر بر روی بقایای پل قدیمی مربوط به دوره های پیش از صفویه انجام شده است. از دیگر بناهای ساخته شده در دوران صفویان می توان بنای امام زاده حسن کرج را نام برد. زمانی که آقا محمد خان قاجار در سال ۱۲۱۰، تهران را پایتخت کشور اعلام کرد، کرج به علت مجاورت با پایتخت روز به روز آبادتر و با اهمیت تر شد، طوری که می توان گفت با شکوه ترین دوران این منطقه، دوره قاجاریه و به ویژه عصر فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه بوده است.
اطلاعات موجود حاکی است که کرج مدتی جزء مازندران و زمانی قسمتی از ری بوده است و گاهی از روستاهای طالقان یا شهرستانک محسوب می شده است. تا پیش از حمله مغول رفت و آمد کاروانها بیشتر از راهی بوده که از طریق سگزآباد و شهریار به ری می رفته است .از این دوره به بعد راه قزوین– کرج – ری به قبلی ترجیح داده شده است ولی اهمیت کرج در دوره صفوی به دلیل قرار گرفتن بر سر راه قزوین به تهران و تبریز بیشتر شده و کاروانسراها، پلها و قلعه های ایجاد شده در حاشیه این جاده به آن هویت بخشیده است.
از مورخین معتبری که از کرج یاد کرده، مقدسی است. وی در قرن چهارم هجری قمری از کرج به عنوان یکی از قرای ری نام برده است. در اوایل قرن هفتم هجری قمری یاقوت حموی نیز کرج را تابع ری دانسته است. در قرون میانه اسلام و پس از آن به ویژه در عهد آخرین پادشاهان صفوی که تهران مقر حکومتی دربار می شود، مسیر قزوین – کرج – تهران مورد توجه قرار می گیرد و به احتمال فراوان کاروانسرای صفوی کرج قابل انتساب به همین دوره است. باشکوهترین دوره تاریخی، دوره قاجاریه به ویژه عصر فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه بوده است. در این دوره کرج به علت همجواری با پایتخت و قرارگرفتن بر سر راه ارتباطی سلطانیه و تبریز مورد توجه سلیمان میرزا نیز بوده است. مجموعه سلیمانیه کرج به این مقطع زمانی تعلق دارد. در همین دوران سپاهیان زیادی از منطقه عبور کرده و یادداشتهایی از خود بر جای نهاده اند که برای دسترسی به اطلاعات جامع تر می توان به سفرنامه ها مراجعه کرد.
وجه تسمیه کرج
در جزوه ای که تحت عنوان” شناسنامه شهرستان کرج” توسط فرمانداری این شهرستان تهیه شده در مورد وجه تسمیه نام کرج چنین آمده است:
کرج از کلمه کراج به معنی بانگ و فریاد است زیرا در تپه آتشگاه و کوههای کلاک و قلعه دختر شهرستانک و بز قلعه اشتهارد در ایام تابستان برای خبر رساندن و دیده بانی آتش افروزی می شد و در موقع جنگ بدینوسیله از هجوم دشمنان با خبر می شدند، در آن روزگار ممکن است، نام کرج، کراج بوده است. در فرهنگ نفیسی کرج به معنی گوی، گریبان، چاک و شکاف آمده و آن رودخانه ایست که در کوههای شمال غربی ری جاری می شد و بلوک شهریار و ساوجبلاغ را مشروب می سازد و نام دهی است در کنار این رودخانه که پادشاهان قاجار در آنجا بناها و قصرهای عالیه برپا نموده اند. همچنین در کتب مختلف آمده، لفظ کرج از کلمه کرژ به معنی کوهپایه است.
در آخر بد نیست اضافه کنیم؛ اگر کلمه کرج را از ریشه کراج بگیریم به معنای بانگ و فریاد است که البته با سابقه تاریخی آن نیز در ارتباط است. چراکه در تپه ها و قلعه های به جا مانده، آثاری از آتش افروزی جهت خبر رسانی و دیده بانی مشاهده می شود. به این صورت که دیده بانان در مواقع جنگ از طریق آتش افروزی، مردم را از هجوم دشمنان با خبر می ساختند. آثار به جا مانده در گوشه و کنار این جلگه وسیع و در حاشیه های ارتباطی کهن، در تپه های آتشگاه کلاک، قلعه دختر شهرستانک، کوه های مراد تپه، همچنین آثار دوران اسلامی همچون برج میدانک مغولی، پل و کاروانسرای شاه عباسی و نمونه های از این قبیل، گویای استمرار استقرار در این منطقه است.